«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»
شافی، صفحهى 652
از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله روایت شده است:شخصی نزد رسول خدا آمد
وحضرت از او پرسید:حال شما وبرادران دینی شما از جهت محبت و دوستی
من وعلی علیه السلام چگونه است؟
آن شخص عرض کرد؛که شما را مثل جان خود میدانم وحضرت فرمود:تو دوست
خداوند هستی پس غم مخور ،زیراکه سختی های دنیا می گذرد وخداوند آن قدر به
تو نعمت خواهد دادکه به احدی نداده است،پس همیشه صلوات بفرست
ابوجهل رسول اکرم را دید و خطاب به ایشان گفت: تو نقش زشتی هستی که از بنی هاشم شکفته ای! پیامبر حرف او را تصدیق کرده فرمود: راست گفتی.
گاه دیگر صدیق او را دید و به ایشان گفت: ای رسول خدا تو آفتابی نه شرقی و نه غربی، خوش بتاب. رسول خدا سخن وی را نیز تصدیق فرمود، در این وقت حاضران گفتند:
ای رسول خدا، سخن مخالف و ضد یکدیگر این دو را چگونه تصدیق فرمودی؟
پیامبر (ص) در جواب فرمود: من آئینه دست ساخت هستم، ترک و هندو، زشت و زیبا در من آن می بینند که هستند!
جناب مولوی در کتاب گرانقدر مثنوی معنوی این مطلب را به شعر در آوردند:
دید احمد را ابوجهل و بگفت زشت نقشی کاز بنی هاشم شکفت
گفت احمد مر ورا که راستی راست گفتی گرچه کار افزاستی
دید صدیقش بگفت ای آفتاب نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب
گفت احمد راست گفتی ای عزیز ای رهیده تو ز دنیای نه چیز
حاضران گفتند ای شه هردو را راستگو گفتی دو ضد گو را چرا؟
گفت من آئینه ام مصقول دست ترک و هندو در من آن بیند که هست
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سایت علامه حسن زاده
مرحوم حامد می فرمود:
« شیخ رجبعلی می گفت:
یکی از اسباب توفیق من در سیر و سلوک این بود که روزی عملی مستحبی را انجام دادم و ثواب آن را به یکی از اموات هدیه کردم و در اثر آن، آن مؤمن در گذشته، برایم دعا کرد و خدا هم دعایش را اجابت نمود و با عنایت ویژه ای هدایتم کرد و راه را نشانم داد.»
------------------------------------------
کتاب بهترین شاگرد شیخ
امیدوارم از مطالب خوشتان بیاید. لطفا با نظراتتان یاریم کنید.
شاد وسلامت باشید وموفق به کسب رضای حق