شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

مردي قصد داشت به ملاقات خدا برود، در راه با دو نفر برخورد کرد. فرد اول شخصي بود که در جنگل زندگي مي‌کرد، روي سرش مي‌ايستاد و همه نوع يوگا و کارهاي اين چنيني انجام مي‌داد و قيد و شرطهاي زيادي براي خودش داشت و دائم خدا را صدا مي‌زد. دستانش را باز کرده بود و در حالي که پاهايش در آب بود مثل ديوانه‌ها مدام مي‌پرسيد: خدايا چرا به ملاقات من نمي‌آيي؟
منادي معرفت
رتبه 93
3 برگزیده
394 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top