شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

حلقه ي گل را از پدر گرفته و منتظرت بودم... سرکوچه که رسيدي به سويت دويدم و شما نظاره گرم بودي وقتي که به کنارت رسيدم ،خم شدي تا بتوانم حلقه گل را بر گردنت بياندازم و بعد از آن مرا در اغوش گرفتي سپس آن حلقه گل را بر گردن خودم انداختي... اين اولين خاطره ي من است از شما...
منادي معرفت
رتبه 93
3 برگزیده
393 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top