در خاطرات شــهدا خواندم
در آخرین دیـدارها
نگــاه شان خاص تر
تلاطـم دریــای دلشان بیشتر
خانواده هایشان اما
نبض هایشان تندتر
بازی اشک در چشم هایشان بیشتر
شهدا آماده برای عاشــورا
عزیزانشان اما
آماده برای عیــــد قربان
نوشتن درباره ی شهدا
نوشتن از روایتی عاشقانــــه است
نوشتن برای عزیزانشان
ایکاش
نوشتن از روایتی عارفانـه باشد
امروز قلـم شــــوق آن دارد تـا از
جهـــاد بنویسـد
از تـــو
ای جهــاد ابن عمـاد
که چه عـارفانه ای برایـمان سرودی
و چه عاشقانه از رشته تحصیلیت درس تجارت آموختی
نــمیدانـم باید
من المومنین رجــال (1) بخوانمت
یـا
ما رایـت الا جمیـلا (2)
یا ایتـــها النفـــــس (3) بگویمت
یـا
نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ (4)
شاید بهتر باشد از کتب علیکم القتال (5) شروع کنیم
و از بطن ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم (6) به تفسیر نامت بپردازیم
زمانـــه
زمانــه ی جهـــــاد
اسـت..
می دانی!
تصویر من از جهاد ، همیشه لحظات سخت و محکمیست
برای جدایی افکندن میان انسان و تعلقاتش
اما بادیدن خنده های مستانه ات
جهادی را مجسم دیدم
که
در عین آرامش و لطافت با استقامت بود
استقامت برای خلق لحظاتی عـارفـانــه
استقامت برای خلق لحـظاتی عاشقانــــه
آری
اگر تمام تعلق خدا باشد تمام جهاد وصال خواهد بود
الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ
أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ(7)
این گونه بود که تو نیز از من ینتظرها خروج کرده
و در جرگه من قضی نحبه در آمدی(8)
اهمیت جهاد به حدی است که رهبر و اماممان
مسوولیت مهم خودشان را روشن نگاه داشتن شعله آن می دانند(9)
این گونه بود که ابتدای امسال هم از مدیریت جهادی سخن گفتند
مدیریت جهادی را روحیه جهادی اصل باشد
اصلی که ریسمانیست
برای اتصال ادمی به ملکوت الهی
صحبت از روحیه جهادی است
نه بهتر بنگارم
صحبت از روح جهاد است
روح حاکم بر جهادم
به تو که می نگریم با خود میگوییم
چه ثمره ای داده اسـت درخـت تنومنـد حـاج رضــوان
اما به ناگـه غرق در تماشای
زمین سبز آن درخـت
و حفاظ عاشقـانه اش که میشوم
بیشتر از پیش به عشق مادرانت غبطـــه میخـــورم
مادری که محـل رویــش درخت شـد
مادری که محافــظ میراث همسـر شـد
و تــو
ای بــانــوی حــزب الله
ای که تمام قوای عقل و احساست را در پیوندی عمیق و عجیب
به نام عشق بهم تنیده ای
تا دوباره آدمیان نظاره گر تحقق کمال انسانیت باشند
چه کسی است که نداند
ریسمان الهی مردان حزب الله
بافته شده از تار و پود عشق الهی زنان حزب الله
پس
خوش به سعادتت بانو
که چنین تجـارتی داری
چرا که
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم (10)
این بار صبغـه الله (11) میزنـــم بر جــوهر قلـــم
و برای تو می نگارم ...
بانـوی حـــزب الله
جهـادت زینبـیست و تعلقت الهی
پس باید ما رایت الا جمیلا خواند در شان دیدگانت
دیدگانی که نظر میکند بر وجه الله ...
مطمئن بـاش
دیدارشان نزدیک است!!
چه این کـهـ
أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ(12)
(نوشته شده توسط منادی معرفت)
*ثواب این نوشته تقدیم به
روح پرفتوح شهید جهاد عماد مغنیه و تمام شهدای مظلوم اسلام*
و بلاها در نگاه آنان که در بلا غرقند "ما رایت الا جمیلا "شود....
پ.ن:شهدا العــــــــــــفـو...
.