گاهی انسان براساس باور نادرست، فعّالیت خود را آغاز میکند و موفّق نمیشود. شکست در این مرحله سبب میشود که در باور خویش تردید کند، شکستهای دیگری که پس از شکست اوّل رخ میدهد، باور را از میان برمیدارد، در این مرحله شخص گرچه تصوّر درستی از سود و یا زیان دارد امّا نمیتواند آنرا تصدیق کند و به آن باور ندارد. در نتیجه از آموزههای عقل و شرع روی میگرداند. برای نمونه همه مؤمنان از برکاتِ نمازِ شب و شبزندهداری آگاه هستند. امّا چرا بسیاری به این مهّم موفَق نمیشوند؟ یکی از عوامل محرومیّت از برکات سحر، بیتوفیقیهای پیدرپی است.
یکی از دوستان به خدمت یکی از علمای اصفهان رسید و از ایشان پرسید: «توفیق خدا برای نماز شب یعنی چه؟» فرمود: یعنی این که انسان بداند نماز شب چند رکعت است. پرسید: دیگر چه؟ فرمود: این که فرد مسلمان باشد و شیعه دوازده امامی هم باشد. پرسید: دیگر توفیق به چیست؟ فرمود: دیگر اینکه جهت قبله را بداند و بیدار هم باشد. گفت: آقا این همه را داریم. پس چرا نماز شب نمیخوانیم؟ فرمود: «یک جو غیرت هم میخواهد. این به دست خود توست، تنبلی نکن و اراده داشته باش، میتوانی نماز شب بخوانی».